خدايا! مادر مهرباني خواهم شد. امانت خود را به من بسپار

انتظار سخت

عزيزم سلام. خوبي جوجوكم؟ دارم توي يه دوره انتظار به سر ميبرم. نميدوني چقدر سخته. ولي اميدوارم كه پايان شيريني داشته باشه. ماماني خوشگلم!  چشم انتظارم كه بياي تو دلم. خيلي استرس دارم. ميدونم استرس بزرگترين اشتباهه. ولي دست خودم نيست. فقط بايد دعا كنم. دعا كنم و تورو از خدا جونم بخوام. نفس من! تو هم به خدا بگو. بگو منو زودتر بفرست پيش مامان و بابام. بگو اونا بدجوري دلشون برام پر ميكشه. الهي آمين . خدايا به دل زارمون نگاه كن. نگاه كن و اميدمون رو نااميد نكن. آمين يا رب العالمين 
9 آذر 1392

عشق پوشك

عزيزم سلام. خوبي جوجوي من؟ اين روزا توي شبكه Gem TV يه تبليغ ميكنه واسه پوشك. چند تا ني ني كوشمولو با آهنگ تغيير داده Africa شكيرا ميرقصن. يه جوري كه قند تو دل آدم آب ميشه. اون لحظه تورو هم بين اونا تصور ميكنم. يه روزي كه منم پوشك كنم پات و عوضش كنم. الهي قربونت بره مامان. الان كه دارم تعريف ميكنم هم دلم آب ميشه. منتظرم. منتظرم كه خدا بهم رحم كنه. خدا بهم رحم كنه و تورو بذاره تو شكم ماماني. بي صبرانه منتظرم. خاله في وي و زنعمو فرشته هم دارن كلي دعا ميكنن كه تو بياي تو شيمك مامان.البته همه اونايي كه ميدونن دارن كلي دعا ميكنن كه تو بياي بخلم. دوستت دارم گلم. مواظب خودت باش. به خدا سلام برسون. بوس بوس ...
7 آذر 1392

ان شالله

سلام عشق مامان. قربون قد و بالات بره مامان. چند روزه نيومدم پيشت. دلم تنگ شد برات. تو دلت تنگ نشد واسه ماماني؟ معلومه كه تنگ نشده. اگه تنگ شده بود زودي ميومدي پيشم. اشكالي نداره. از خدا ميخوام صحيح و سلامت باشي. يعني ميشه اين ماه بياي تو دل مامان؟ ان شاالله .   به حق امام حسين و حضرت علي اصغر اين ماه تو دل ماماني هستي. دوستت دارم گلم. مواظب خودت باش. بوس بوس ...
7 آذر 1392

ونگ و وينگ

ماماني! امروز هم گذشت. اميدوارم اگه خدا صلاح ميدونه اين ماه بياي تو شيمك مامان. جيگرم! سخته. بدون تو خيلي سخته. خونه بيروحه. همهجا سكوته. دوست دارم زودتر صداي ونگ و وينگت همه جاي خونه رو پر كنه. همه جا رو بهم بريزي و من برات همه رو جمع كنم. خستم كني و باز هم خوشت بياد كه لج ماماني و بابايي رو در بياري. قربون قد و بالات برم من. دلم واسه ديدنت پرپره. دوستت داريم هم من هم باباجوني. مواظب خودت باش
28 آبان 1392

با نام و ياد حسين

امسال محرم يه حال و هواي خاصي داشت برام. بيشتر از هر سال ديگه اي دوستش دارم. مخصوصا تاسوعا و عاشوراش  رو و مخصوصا جمعه اي كه همايش شيرخوارگان حسيني برگزار شد. ني ني خوشگل من، نميدوني اون روز من و بابايي چقدر گريه كرديم كه چرا هنوز تو نيومدي پيش ما. دلم داشت ميتركيد اون روز. ولي ميدونم حتما خدا هنوز آمادگيش رو توي من و بابا نديده كه تو رو بفرسته پيشمون. شياد ميدونه هنوز لياقت داشتنت رو نداريم. عشق مامان و بابا! تورو به زور از خدا نميخوام. چون ميدونم خدا خودش به موقع تو رو ميفرسته تو بغل من. تا سوعا و عاشورا خيلي با خدا  و امام حسين و حضرت ابوالفضل درد دل كردم. ازامام حسين و حضرت ابوالفضل و حضرت علي اصغر و حضرت فاطمه خواستم كه...
27 آبان 1392

با نام و ياد خدا

با نام خدا شروع ميكنم. ميخوام اين وبلاگ رو تقديم كنم به عشقم، نفسم، اميدم و بهانه زندگيم كه هنوز منو لايق ندونسته بياد تو بغلم. ميخوام اين وبلاگ رو واسه امانتي كه قراره خدا بهم بده درست كنم. 2 ساله چشم انتظارشم ولي هنوز نيومده.
27 آبان 1392
1